پارت 14

سوبین بعد از دوش گرفتن اومد بیرون و روی تخت بیمارستان نشست
یونجون رفته بود تا دارو هاشو بگیره و الا تنها بود..... و پر از پشیمونی... که چرا حواسش به خودش نبوده یا چرا الا باعث توقف گروه شده.... همینجوری توی افکارش غرق بود که با صدای در به خودش اومد..... کای بود..... اومد و روی صندلی کنارش نشست
کای:هیونگ بهتری؟
سوبین به معنای بله سری تکون داد
کای:بایدم باشی چون وقتی برگردی خوابگاه قراره سوسکت کنم😏😏
سوبین:هِه.... باشه دوبار
کای:حالا می‌بینیم بازنده
سوبین:آره تو باید برنده شدنت رو توی خواب ببینی
کای:😒😒
کمی سکوت شد که کای گفت:هیونگ یادته یه بار یونجون هیونگ رو با یه شخصیت که خودم ساخته بودم بردم
سوبین:همون چوی یونجون can't you see me
کای:آره یادته... موهاش زرد قناری کرده بودم چشم هاش رو هم کشیده کرده بودم
سوبین:آره... یادمه... چه قدر خندیدیم سر اون شخصیت😂😂😂
کای:🤣🤣🤣🤣🤣
کای بلند شد و می‌خواست بره و وقتی داشت از درگاه در خارح میشد گفت:منتظرتم بازنده
سوبین بالشتش رو برداشت و پرت کرد سمتش ولی کای جا خالی داد و به یونجونی که داشت میومد داخل خورد
کای یه زبون برای سوبین در آورد و فرار کرد و سوبین سرشو انداخت پایین و خنده اش رو کنترل کرد
یونجون بالشت رو برداشت و گذاشت روی تخت سوبین و کیسه ی دارو ها رو هم گذاشت روی میز کنار تخت و گفت:تو باید چشمت رو هم عمل کنی
به محض اینکه یونجون اینو گفت سوبین زد زیر خنده و بلند بلند خندید..... یونجون تعجب کرده بود که چرا اینجوری یکهویی زد زیر خنده
سوبین:.........
دیدگاه ها (۹)

🤏🤏🤏🤏🤏

سلام!

پارت 13

سلام

پارت 27

پارت 23

پارت 28

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط